چهارده معصوم



نگاه خسته ی تان ماتمی به دل انداخت

برای سینه ی ما روضه ی محرم ساخت

دوباره پیرُهن مشکی عزای شما

و باد می وزد از مشهد رضای شما


سالها وقتِ دعایِ سحرم خندیدند

درسیه چال به اشکِ بصرم خندیدند

سالها شد سپری در غل و زنجیر عدو

و به آزردگی بال و پرم خندیدند


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

قلب قلم روانشناسی عمل گرایی دختری از سرزمین آفتاب سیاره سیاه | Black Planet وبلاگ سناتور salemito SubtitlePRO وبلاگ در پارسي بلاگ