نگاه خسته ی تان ماتمی به دل انداخت

برای سینه ی ما روضه ی محرم ساخت

دوباره پیرُهن مشکی عزای شما

و باد می وزد از مشهد رضای شما


سالها وقتِ دعایِ سحرم خندیدند

درسیه چال به اشکِ بصرم خندیدند

سالها شد سپری در غل و زنجیر عدو

و به آزردگی بال و پرم خندیدند


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عطر ياس پرورش مرغ بومی دانستنیهایی درباره ویپ foroshzaferan روشن دل نوشته های یک عاشقِ مغرور ثبت شرکت تبلیغات پنجره چوبی دانلود بازی کامپیوتر